- بی یاور
- بی مددکار، بی کمک
معنی بی یاور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Unbelieving
неверующий
ungläubig
невіруючий
niewierzący
incrédulo
incredulo
incrédulo
incrédule
ongelovig
ไม่เชื่อ
tidak percaya
غير مؤمنٍ
अविश्वासी
לא מאמין
inançsız
asiyeamini
অবিশ্বাসী
بے ایمان
نادان، بی خرد
بمن می بیند. ماخوذ از حدیث: (لایزال عبدی یتقرب الی بالنوافل حتی احبه فاذا احببته کنت سمعا وبصرا ویدا و لسانا بی یسمع و بی یبصر و بی ینطق و بی بیطش. (همیشه بنده من تقربق و نزدیکی مرا می جوید بوسیله نوافل تا آنکه او را دوست گیرم و چون دوستش داشتم گوش و چشم و دست و زبان او شوم تا بمن می شنود و می بیند و می گوید و می گیرد. (رو که بی یسمع و بی یبصر تویی مر تویی چه جای صاحب سر تویی. (مثنوی)
کم خرد نادان گول
نافهم، نادان، بی عقل
تنگ دل و افسرده
تند، سریع، بی درنگ، برای مثال مرد مزدور اندرآغازید کار / پیش او دستان همی زد بی کیار (رودکی - ۵۳۶)
Disbelief
неверие
Unglauben
невірування
niewiara